یادباد

+ زیر نور آفتابی که از پنجره به داخل اتاق سر کشی کرده دراز کشیده ام. چشمهایم را بسته ام و گوش سپرده ام به صدای جمع کردن برگهای خشکیده حیاط که پدر آرام به پنجره می کوبد و می گوید آماده ای؟! می گویم هنوز نیم ساعت دیگر باقی مانده. می گوید اگر از اتوبوس جا بمانی دیگر اتوبوس گیرت نمی آید؛ در دلم آرام می گویم خدا کند به اتوبوس نرسم. +اعتراف 1: دوری از خانواده، دلیل خوبی شد تا قدر بدانم حضور انسانهایی را که بی ریاترین محبتها را ارزانی ام داشته اند. + اعتراف 2: هنوز نرفته ام دلتنگ شده ام. و این دلتنگی نشانه ی خوبی ست تا بدانم با تمام ادعای سنگدل شدنم، هنوز زنده ام. یادباد...ادامه مطلب

ما را در سایت یادباد دنبال می کنید

برچسب : چمدان بسته, نویسنده : bvajiheavayb بازدید : 18 تاريخ : شنبه 24 مهر 1395 ساعت: 0:52

به همراه عزیز

پیامهایتان را می خوانم. اما نمی دانم به چه آدرسی پاسختان را ارسال کنم.

یادباد...

ما را در سایت یادباد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bvajiheavayb بازدید : 62 تاريخ : چهارشنبه 21 مهر 1395 ساعت: 0:45

دریاب هر چه باقیست را

تا به امروز هر چه پیش آمد به گذشته پیوست. حالا که دستت به گذشته و گذشتگان نمی رسد تلاش کن فردایت را به نیکی بسازی. انسانیت هنریست اکتسابی.

یادباد...

ما را در سایت یادباد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bvajiheavayb بازدید : 29 تاريخ : جمعه 16 مهر 1395 ساعت: 14:48

دعای تو کارها می کند

تا زمانی که کنارت بودم حواسم به "بودنت" نبود. حالا که کنارت نیستم، هرگاه که دلتنگ می شوم، هرگاه که آدمها دلم را به تنگ می آورند، "حضور" هیچ کسی جز صدای خش دار خودت از پشت تلفن نمی تواند دلم را قرص کند. این روزهای غربت، با نگاه ِ سنگین آدمها بر زندگیِ دختری مجرد، سخت تر می گذرد و مرا بیشتر از همیشه محتاجِ بودنت می کند. دستانت را که به سوی آسمانش دراز کردی برایم دعا کن، دعا کن این روزهای سخت خوب تمام شود. # برای پدر یادباد...ادامه مطلب

ما را در سایت یادباد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bvajiheavayb بازدید : 38 تاريخ : دوشنبه 12 مهر 1395 ساعت: 11:48

من را به آنها چه؟!

فقط وبلاگ نویسی.

نه اینستاگرام و نه تلگرام!

کانال تلگرام حذف نشد اما دیگر آپ هم نخواهد شد.

یادباد...

ما را در سایت یادباد دنبال می کنید

برچسب : من را بگذارید بمیرد به درک,من که عمرم رابه پایت ریختم, نویسنده : bvajiheavayb بازدید : 26 تاريخ : يکشنبه 11 مهر 1395 ساعت: 4:44

قــابِ امــید

تنها قابِ اتاقِ من، پنجره ای ست که شده تکیه گاه شاخه های درختِ تاکِ حیاطِ خانه ی ما. قابی که به من ثابت کرده "خزان" هم نمی تواند ریشه های درختی را که "امید" به آمدنِ بهار دارد را بخشکاند.

که می گوید من از هر چه امید هست، دست شسته ام؟ من پا به پای درخت و این قاب به انتظار بهار نشسته ام.

یادباد...

ما را در سایت یادباد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bvajiheavayb بازدید : 17 تاريخ : جمعه 9 مهر 1395 ساعت: 19:49

یادباد

آخرین مطالب

امکانات وب

نوای آشنا

نجوای شبانه

این نیز بگذرد

ارزان مفروشم

چمدانها بسته!

به همراه عزیز

دریاب هر چه باقیست را

دعای تو کارها می کند

من را به آنها چه؟!

قــابِ امــید

آرشیو مطالب

پيوندهای روزانه

لینک دوستان

خبرنامه